محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

نفس مامان و بابا

جشن نیمه شعبان

شب نیمه شعبان مامان فریده جلو مغازش جشن گرفته بود محمدامینم کلی کمک مامانی کرد .روز جمعه هم مامانی نذری داشتند و بازم پسر شیطون ما تا تونست آتیش سوزوند..پسر گلم ایشالا همیشه زیر سایه امام زمان باشی.اینم عکسایی که با بزرگای محل گرفت. شب رفتیم جشن عروسی.محمدامین گفت من نمیام تالار و رفت پیش خاله سیمین و مهمون خاله سیمینش تو فست فود بود. بعد هم رفت فروشگاه یه سر به خاله نجمه زد و خرید کرد.     ...
24 خرداد 1393

یه شب خوب در شهر بازی

چندوقت بود به پسری قول داده بودیم بریم شهربازی دیشب بالاخره جور شد که با مامان فریده وخاله مریم و عمو علی وپرنیا جون بریم.به محمدامین خیلی خوش گذشت             ...
2 خرداد 1393

قهرمان من

دیروز گلم کلاس ژیمناستیک داشت مربی شون گفته بود به اونایی که پیشرفت خوبی داشتن آخر کلاس جایزه میده وقتی آخر کلاس همه بچه هارو به صف کردن ومحمدامین رو صدا زدن که بره جایزه بگیره گریه ام گرفته بود الهی فدات بشم پسر یکی یدونم وقتی داشتیم برمی گشتیم خونه پسری میگه مامان به من افتخار میکنی بهش گفتم آره عشقم تو قهرمان منی آرزو میکنم همیشه موفق باشی اینم عکس جایزه اش که پسری دستور دادن حتما باشه ...
16 ارديبهشت 1393

تعطیلات اخر هفته

پنج شنبه عصر محمد امین با بابا داریوش و مامان فریده ودایی جان بابا جان ومامانش رفتن کاشان خونه عمو منوچهر.پسری کلی از دیدن زندایی جون و عمو اینا خوشحال شد وتا تونست شیطونی کرد منم کلی حرص خوردم جمعه واسه ناهار رفتیم باغ عمو منوچهر خیلی خوش گذشت اونجام پسری من تا تونست شیطونی کرد همه وسایل عمو رو  به هم ریخت اینم تنها عکسی که اجازه داد ازش بگیریم ...
12 ارديبهشت 1393

پناهگاه امن خانه

شانه هایت ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را دست در دستانم که میگذاری خون گرم ارامش در کوچه رگهایم میدود در برابر طوفانهای بیرحم زندگی می ایستی ان چنان که گویی هر روز از گفت وگوی کوهستانها باز می ایی لبخند پدرانه ات تارهای اندوه را از هم می دراند تویی که صبوری ات دلهای ناامید را سپیده دم امیدواری ست مرامنامه دریا را روح وسیعت به تحریر می اید ان هنگام که ابرهای دلتنگی پنجره های خانه را باران می پاشند اسمان همواره بوسه بر پیشانی بلندت را ارزومند است..     ...
29 فروردين 1393

محمدامین ورزشکار

محمد امین یک هفته است که میره کلاس ژیمناستیک.خیلی علاقه داره.ایشالا که موفق بشی پسر گلم..البته کلاس اسکیت هم با پرنیاجون ثبت نام کردن که از پنج شنبه کلاسشون شروع میشه.   تو باشگاه یه دوست خوب پیدا کرده ..اینم عکسشون.محمدامین و کوروش ...
23 فروردين 1393

پارک جنگلی

محمد امین امروز با مامان وباباوخاله هاش مامانی و عموعلی و پرنیا جون رفتن پارک جنگلی.اونجا کلی شیطونی کردن و خوش گذروند.غروب دیگه حال وایسادنم نداشت تا رسیدیم خونه خوابش برد.     ...
22 فروردين 1393